کد مطلب:94590 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

خطبه 173-درباره طلحه












[صفحه 455]

شگفتا! طلحه و زبیر جبون و ترسو، به بصره گریخته اند و علی را به جنگ تهدید می كنند؟!! تاكنون، من هرگز به جنگ تهدید نشده ام و كسی یارای آن نداشته تا مرا از ضربت تیغه شمشیری بیم دهد. كار كفتار، به جائی كشیده كه شیر ژیان را به نیش دندان خویش بیم می دهد!- من به وعده و نصرت و یاری آفریدگارم كه غلبه و ظفر بر دشمنان است، ایمان و اطمینانی واثق دارم. به خدا سوگند، گریز طفلانه طلحه به بصره جز این دلیلی ندارد كه میترسد مبادا او را به كیفر خون عثمان بگیرند. زیرا این گمان قوی است كه در میان قاتلان عثمان كسی از او حریصتر و خونخوارتر نبوده است. اینك برای اینكه سپاهی فراهم آورد، اذهان عموم را به اشتباه انداخته و در دلها تخم شك و تردید افشانده است. خدا گواه است كه طلحه میبایست یكی از این سه كار را در حق عثمان میكرد: اول- اگر پسر عفان- چنانكه طلحه میپنداشت- ستمگر بود، سزاوار بود كه پای از همراهی قاتلانش می كشید و از دشمنانش حمایت نمیكرد، بلكه از آنان دوری میگزید. دوم- اگر عثمان مظلوم و ستمدیده بود، روا بود كه دیگران را از قتل او نهی كند، و بخاطر كردار ناپسند عثمان، از آنان عذرخواهی نماید. سوم- اگر در این دو كار، ش

ك و تردید داشت و نمی دانست كه آیا وی ستمگر است یا ستمدیده، بجا بود كه كنج عزلت گزیند و از او كناره گیرد و مردم را بكار خود واگذارد. حال آنكه او هیچیك از این سه كار را نكرد، بلكه آتش فتنه را دامن زد و مرتكب كاری شد كه علتش شناخته نشده و دیگر عذرهایش مسموع و مقبول نبوده و نیست


صفحه 455.